منتخب– سید رضا حسینی/ اصفهان پایتخت ارزشمند حکومت صفوی؛ پایتخت فرهنگی جهان اسلام؛ با در خود جای دادن ابنیههای ارزشمند و تاریخی و سبک معماری و شهرسازی منحصر به فرد خود جایگاه ویژه و برجسته ای درموزه معماری و هنر جهانی را به خود اختصاص داده است.
آثاری که با ظرافت و هنرمندی تمام بیانگر سبک زندگی، اعتقادات فردی و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی و زیستی مردمان آن دوره بوده است و تا امتداد تاریخ نیز ادامه خواهد داشت. اما چگونه شد که این ظاهر برجسته و فاخر، تداوم نیافته و مکتب معماری ایرانی اسلامی اصفهان آرام آرام از میانه شهرنشینی هایمان رخت بر بست تا بدانجا که گنبد مدرسه امام صادق (ع) در میان غربتی تلخ و طولانی دست مرمتگری به سویش دراز نیست؟
انگار زبان معماری و شهرنشینی بومی مان یا از یادمان رفته و یا برایمان سنگین و سخت شده است. در آغاز دهه شصت این امکان وجود داشت با هویت بخشی نوین انقلاب اسلامی و اعلام استقلال و آزادی و جمهوریت همراه با اسلامیتمان و تغییر تفکر ترویج کاخ نشینی به رفع کوخ نشینی و حلبی آبادها تغییرات ملموس و دگرگونه ای در این حوزه مشاهده شود اما تداوم تقابل نامتقارن و نامتوازن تفکر مدرنیته غربی با فرهنگ بومی و شیفتگی غیرقابل انکار دانش آموختگان حوزه معماری و شهرسازی به جهانشمول بودن سبکهای معماری و شهرسازی رایج در دنیا نگذاشت هویت همواره مستقلمان را باز یابیم.
معماری و شهرسازیمان مروج تفکرات دست چندم غربی شد و در نتیجه مصرف کننده ایده ها، جهانبینیها و در نهایت مصرف کننده محصولات و مصالح ساختمانی شان و اینگونه شد که از استقلال و آزادی و اسلامیت و جمهوریتمان که روشنترین آرمان آخرین انقلاب قرن بود در هیچ کجای معماری و شهرسازیمان اثری نیست. متاسفانه ما حتی نتوانستهایم ادامه دهنده و احیاء کننده مکتب معماری ای باشیم که خود مولفش بوده ایم. مکتبی که با جغرافیای اقلیمی و زیستی مان، هویت ایرانی، شرقی و اسلامی مان و روحیه هنرآفرین و تعالی جویمان سنخیت دیرین داشته و دارد. امید است ایده بازآفرینی و بازگشت به معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی مکتب اصفهان از درخواستها و برنامه های جامعه مهندسین اصفهان باشد .
انتهای پیام/
- پرینت